ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
در تاریخ ۳ مارس سال ۱۸۴۷ در ادینبورگ اسکاتلند، کودکی به نام الکساندر بل چشم به جهان گشود که بعدها به الکساندر گراهام بل تغییر نام داد و همیشه نامش با کلمهٔ تلفن، همراه شد.
بسیاری فکر میکردند که پسران خانوادهٔ پروفسور الکساندر ملویل بل همه بر اثر سل میمیرند، اما عمر الکساندر به دنیا بود. در سال ۱۸۷۱ میلادی وقتی ۲۴ ساله بود، دو برادرش را بهخاطر سل از دست داد اما خودش از این بیماری جان سالم به در برد. در همان سال، خانوادهاش از ترس ازدستدادن بقیهٔ اعضای خانواده به کانادا مهاجرت کردند و خانهای در حومهٔ شهر برنتفورد خریدند که امروزه تبدیل به موزه شده است. بل بسیار به مادر خود وابسته بود و ناشنوایی مادرش تأثیر بسیار زیادی بر مسیر زندگی کاری او گذاشت. از آنجایی که پدربزرگ، پدر و برادر وی از اساتید سخنوری بودند، این موضوع باعث تشویق او برای تحقیق و جستجو در زمینهٔ شنوایی و گفتار شد.
او که با نام الکساندر بل به دنیا آمده بود در سن ۱۱ سالگی با اجازهٔ پدرش و به احترام الکساندر گراهام که یکی از بیماران کانادایی پدر او و دوست خانوادگی آنها بود، نامش را به الکساندر گراهام بل تغییر داد اما همه او را با نام «الک» میشناختند.
کنجکاوی طبیعی او نسبت به جهان اطرافش، او را بهسمت جمعآوری گونههای مختلف گیاهی و حتی انجام آزمایشهای مختلف در سنین کم سوق داد. الکساندر در آسیاب پدر دوستش بن هردمان کار میکرد. او ماشینی ساخت که بهوسیلهٔ پدال، گندم را آسیاب میکرد تا به حرفهٔ خانواده بن کمک کند. این اولین اختراع او بود و پدر دوستش در ازای آن، کارگاهی برای اختراع در اختیار آن دو گذاشت.
او استعدادهای دیگری نیز در زمینهٔ هنر و شعر داشت و خیلی سریع به یک نوازندهٔ پیانو در خانوادهاش تبدیل شد.
گرچه چند سال بیشتر به مدارس رسمی نرفت، اما با تلاش خود و همکاری خانوادهاش از تحصیلات ممتازی برخوردار شد. بعد از رهاکردن مدرسه نزد پدربزرگش رفت و در اواخر ۱۶ سالگی در آکادمی وستون هاوس بهعنوان مربی کارورز به تدریس سخنوری و موسیقی پرداخت. بعد از تحصیلات در کالج وقتی در مورد دستگاه شبیهسازی صدای انسان که توسط بارون ولفگانگ فون کمپلن ساخته شده بود شنید، مشتاقانه کتاب او را پیدا و شروع به ترجمهٔ آن از آلمانی به انگلیسی کرد. پس از آن با همکاری برادرش شروع به ساخت این دستگاه کرد. آنها موفق شدند بهسختی تمام قسمتها را بسازند، حتی جمجمهای که بتواند صحبت کند.
بعد از پشت سر گذاشتن تراژدی خانوادگی (مرگ دو برادر)، خانوادهٔ بل که بههمراه بیوهٔ برادرش به کانادا رفته بودند، زمینی در نزدیکی برنتفورد انتاریو خریدند و در آن مزرعهای ساختند. در مزرعه کارگاهی نیز برای آزمایش روی کار با ناشنوایان ساخته شد. بل که در اوایل ورودش به کانادا بهخاطر مرگ برادرانش وضعیت روحی مناسبی نداشت، بهدلیل علاقه به محیط و آبوهوای کانادا بهسرعت بهبود پیدا کرد. او علاقهاش به مطالعهٔ صدای انسان را دنبال کرد. در همان زمان پس از آشنایی با زبان موهاک (زبان قبیلهٔ موهاک در انتاریو) و در آوردن این زبان نوشتهنشده بهصورت نوشتار (نمادهای گفتاری قابلمشاهده)، لقب رئیس افتخاری را دریافت کرد. او پس از راهاندازی کارگاهش به آزمایش بر پایهٔ کار هلمهوتز با الکتریسته و صدا پرداخت. او ملودئونی (نوعی آکاردئون) ساخت که میتوانست موسیقی را از طریق الکتریسته از فاصلهٔ دور منتقل کند. در سال ۱۸۷۱، بل و پدرش تصمیم گرفتند شیوهٔ آموزشی جدیدی را ابداع کنند. سپس الکساندر پدرش را که برای تدریس به مونترآل میرفت، همراهی کرد و در سال ۱۸۷۱ وقتی پدرش از طرف سارا فولر، مدیر آموزشگاه ناشنوایان فولر برای تدریس به بوستون دعوت شد، بهجای او به آنجا رفت. بل هر روز به کلاس درس میرفت و از روشهایی که از پدرش برای آموزش ناشنوایان آموخته بود، استفاده میکرد. او روشش را به مدرسان آنجا یاد داد و متعاقباً از او خواسته شد همان برنامه را در مدرسهٔ ناشنوایان آمریکا در هارتفورد، کنتیکت و مدرسهٔ ناشنوایان کلارک در نورثهامپتون، ماساچوست تکرار کند.
وقتی بعد از ۶ ماه دوری به برنتفورد بازگشت، آزمایشش روی تلگراف هارمونیک را ادامه داد. ایدهٔ اصلی این بود که پیام بتواند از طریق یک سیم انتقال داده شود اما باید هم روی فرستنده و هم گیرنده کار میشد. در سال ۱۸۷۴، با موفقیتی که بل در آزمایشگاه جدیدش در بوستون و در کارگاهش در کانادا بهدست آورده بود، تلاشهای اولیهاش وارد مرحلهٔ مهمی شد. در همان سال رئیس وسترن یونیون از مخترعانی مثل توماس ادیسون و الیشا گری خواسته بود تا راهی برای ارسال چند تلگراف از طریق یک خط پیدا کنند تا از هزینههای اضافه برای ساخت خطوط جدید جلوگیری شود.
در سال ۱۸۷۵ بل در ملاقاتی با دانشمند معروف، جوزف هنری از ایدهٔ خود برای انتقال صدای انسان با تلگراف صحبت کرد و خاطر نشان کرد که دانش کافی را ندارد. هنری او را تشویق به کسب دانش لازم برای این اختراع کرد. او در کارگاه برق چارلز ویلیامز با توماس واتسون ملاقات کرد و همهچیز تغییر کرد. با پیداکردن چند سرمایهگذار، بل واتسون را بهعنوان دستیار خود استخدام کرد.
الکساندر یک شب بهطور اتفاقی، وقتی دستیارش در اتاق زیرشیروانی بود، در حالیکه بهطور عادی صدا به آنجا نمیرسید، از او کمک خواست و صدایش ازطریق سیم تلگرافی که از اتاق خواب بل تا اتاق زیر شیروانی امتداد داشت، به گوش واتسون رسید.
پس از این ماجرا، بل مدلی کاربردی از تلفنش را به خانهٔ خود در برنتفورد برد. در ۳ اوت ۱۸۷۶ از ادارهٔ تلگراف در شهرستان برنت (هشت کیلومتر دورتر از برنتفورد) تلگرامی آزمایشی فرستاد که شاهدین ماجرا صدای ضعیفی را شنیدند. یک شب بعد او مهمانان و دوستانش را اینگونه شگفتزده کرد که پیامی در خانهٔ بل از شش کیلومتری دریافت شد و مهمانان صدای خواندن و رقصیدن مردم را در آن طرف شنیدند. این آزمایشها ثابت کرد که تلفن میتواند در فاصلههای طولانی کار کند.
بعضی از حقوق ثبتی مربوط به این اختراع در شهر تورنتو وارد دفاتر اسناد رسمی ادارهٔ ثبت اختراعات شد. اما چون همتای رقیبش، الیشا گری هم در حال فعالیت روی همین موضوع بود آن را در آمریکا به ثبت رساند. جالب این است که بل تنها دو ساعت زودتر اختراع خود را به ثبت رساند.
بل در جوامع دانشمندان و در ملأ عام شروع به برگزاری نمایشهای عمومی از اختراعش کرد. اختراع او با استقبال گرمی مواجه شد و جایزهای نیز به او اعطا گردید. به شرکت وسترن یونیون پیشنهاد شد که حق استفادهٔ انحصاری از تلفن در مقابل یکصدهزار دلار به آنها داده شود اما این شرکت، تلفن را تنها یک اسباببازی خواند. بل و همکارانش در سال ۱۸۷۷ شرکت خودشان را با نام شرکت تلفن بل تأسیس کردند و تا سال ۱۸۸۶ بیش از ۱۵۰٬۰۰۰ نفر دارای تلفن شدند.
بل در نتیجهٔ اختراعش بسیار ثروتمند شده بود، اما همچنان به فعالیتهای تحقیقاتی خود ادامه داد. چند روز پس از تأسیس شرکتش با می بل هوبارد ازدواج کرد. آنها دارای ۴ فرزند شدند که دو دختر آنها زنده ماندند اما دو پسرشان در نوزادی از دنیا رفتند. بل و همسرش بهمرور زمان بیشتر سهام خود از شرکت را فروختند.
در سال ۱۹۱۵ خط تلفنی سراسری در آمریکا کشیده شد و آن روز بل در نیویورک با واتسون در کالیفرنیا دربارهٔ روزهای اولیهٔ اختراع صحبت کردند.
در اوت سال ۱۹۲۲ میلادی، الکساندر گراهام بل در باغ شخصیاش در بن بریا در استان نوا اسکوشیا در کانادا در گذشت.
بل در طول زندگی خود بهشدت مورد ستایش قرار گرفت و هزاران جایزه و مدال به او تعلق گرفت. مجسمهٔ یادبودی که از او و روش برقراری ارتباط اختراعی او در باغهای الکساندر گراهام بل در سال ۱۹۱۷ در برنتفورد انتاریو ساخته شده است، یکی از آنهاست. تعداد زیادی دستنوشته، دفترچهٔ یادداشت، مقاله و اسناد دیگر متعلق به او هم در کتابخانهٔ کنگره در ایالات متحده و هم در مؤسسهٔ الکساندر گراهام بل در نوا اسکوشیا نگهداری میشوند که برای مشاهدهٔ آنلاین در دسترس قرار دارند.
مکانها و آثار تاریخی بسیار زیادی وجود دارند که یاد بل را در آمریکای شمالی و اروپا زنده نگه میدارند. اولین کارخانههای تلفن در ایالات متحده و کانادا یکی از آنها هستند. در اینجا میتوان مکانهای اصلی زیر را نام برد:
- مکان تاریخی ملی الکساندر گراهام بل که در بدک، نوا اسکوشیا با موزهٔ الکساندر گراهام بل همکاری میکند.
- مکان تاریخی ملی مزرعهٔ بل که شامل خانهٔ خانوادهٔ بل، خانهٔ ملویل و مزرعهای با چشماندازی به برنتفورد، انتاریو و رودخانه گرند، است.
- ساختمان اولین کارخانهٔ تلفن در کانادا (کارخانهٔ اسبق تلفن بل در کانادا). این ساختمان در سال ۱۹۶۹ به مکان تاریخی ملی مزرعهٔ بل انتقال داده و تعمیر شد تا به موزهٔ تلفن تبدیل شود.
- پارک یادگاری الکساندر گراهام بل که دارای یک ساختمان یادبود به سبک نئوکلاسیک است.
- موزهٔ الکساندر گراهام بل که در سال ۱۹۵۶ افتتاح شد و بخشی از مکان تاریخی ملی الکساندر گراهام بل محسوب میشود. این مکان تاریخی در سال ۱۹۷۸ در بدک، نوا اسکوشیا تکمیل شد.
منبع: ویکیپدیا