جوهرى و خودبیگانه‌پندارى ما

امیر باجه‌کیان – ونکوور

پس از یک سال از انتخابات فدرال و انتخاب دو ایرانى‌تبار به نمایندگى، یکى از آن‌ها به ونکوور آمد. برنامه‌اى از طرف «کنگرهٔ ایرانیان کانادا» و در راستاى سیاست تازهٔ این سازمان براى توسعهٔ فعالیت‌هاى آن. (گزارش رسانهٔ همیاری شامل گزارش تصویری کامل این نشست را در اینجا ببینید)

این جلسه مسلماً آرام نبود و گزندگى بحث‌ها گاه صداها را قدرى بالا می‌برد.

اما بحث من چیز دیگری‌ست: بحث اینجاست که بسیاری از ما با جوهری همان برخوردی را کردیم که بسیاری از غیرایرانیان با ما دارند. ما به او به‌عنوان سیاستمداری کانادایی بدبین بودیم و این آن نوع بدبینی نیست که به سیاستمدار غیرایرانی‌تبار هم‌ردهٔ او داریم. او به‌خاطر اصالت ایرانی خود ناچار است برادری خود را بیش از کانادایی‌های اروپایی‌تبار و ایرانیان کانادا نشان دهد. وگرنه معلوم است که عامل نظام ایران است و مورد حمایت جریان‌های «مشکوک».

و ما نیز حتماً برایمان پیش آمده که به صرف اصالت ایرانی خود دچار سؤالات خاص در مورد سیاست‌های نظام حاکم در ایران شده‌ایم. پنداری ما به صرف ایرانی‌بودن، به‌طور اتوماتیک مسئول اعمال نظام حاکم بر آن کشوریم، مگر آنکه خلافش اثبات شود.

از اولین پرسش‌ها از جوهری در مورد فعالیت‌های او برای جامعهٔ «غیرایرانی» ساکن در حوزهٔ انتخابیه‌اش بود. این پرسش به‌خودیِ خود بد نیست. اما بیایید با هم روراست باشیم: ما از نمایندهٔ غیرایرانی‌تبار چنین سؤالی می‌پرسیم؟

ما در این جلسه نه تنها جوهری، بلکه خود را نیز بیگانه می‌پنداشتیم. بحث ما، مخالف و موافق، به‌ندرت از عرصهٔ سفارت و سیاست خارجی کانادا در رابطه با ایران، فراتر رفت. انگار که ما در ایران زندگی می‌کنیم. من همین‌جا می‌گویم که از برقراری روابط مجدد میان دو کشور به گرمی استقبال می‌کنم و قطع‌بودنِ روابط را امری غیرموجه می‌دانم، اما آیا این برای مایی که در این کشور زندگی می‌کنیم، تنها مشکل موجود است؟ یعنی ما نباید در هیچ مورد دیگری نظر خاصی داشته باشیم؟

جوهرى و خودبیگانه‌پندارى ما- امیر باجه‌کیان

به‌جز سه نفر که در مورد ارزیابی مدارک حرفه‌ای خارجی، اصلاح نظام انتخاباتی و توسعهٔ خط لولهٔ نفتی «کیندر مورگان» پرسیدند، هیچ‌کس نخواست به داخل مرز کانادا بازگردد و از اموری بپرسد که مربوط به زندگی روزانهٔ ما در کاناداست.

این تازه کسانی بودند که آمدند. حساب آن‌ها که نیامدند جداست.

در این جلسه جمعیتی میان ۵۰ تا ۶۰ نفر حضور داشت، اما آیا جمع حاضر نمونهٔ دقیقی از جمعیت ایرانی شهرمان بود؟

آیا وقتی ما اینقدر از همه‌چیز راضی هستیم، سیاستمداران دلیلی می‌بینند که به ما به‌چشم فردی بیش از یک مهمانِ دارای گذرنامهٔ کانادایی نگاه کنند؟ به چه مناسبت باید بیش از «یک پیام نوروزی» به جامعهٔ ما بها بدهند؟

عزیزانی که از حضور در چنین جلساتی پرهیز می‌کنند تا یک وقت «سیاسی» نشوند، بهتر است قدری به دستاورد‌های این «سیاسی نشدن‌ها» فکر کنند.

مشکل اصلی ما جوهری، یا کنگرهٔ ایرانیان کانادا نیست. مشکل ما خودمان‌ایم. ما فقط انتقاد می‌کنیم، بدون آنکه حاضر به حضور در صحنه باشیم، بخواهیم کوچک‌ترین تلاشی بکنیم یا راه حلی داشته باشیم.

اما این به‌معنای نادیده‌گرفتنِ کاستی‌های طرف مقابل نیست. آقای جوهری به‌عنوان یک سیاستمدار نباید انتظار فرش قرمز داشته باشد. واکنش‌های انتقادی، شدید، و حتی بی‌منطق، جزئی از زندگی روزمرهٔ سیاست‌ورزان است و ایرانی و کانادایی ندارد.

گزارش رسانهٔ همیاری شامل گزارش تصویری کامل این نشست را در اینجا ببینید

ارسال دیدگاه