دلتنگی – شعری از علیرضا روشن

علیرضا روشن – ایران

لب بر لبت
چنانت به درخت بچسبانم به دلتنگی
كه درخت شوی
كه رفتن اگر بخواهی، نتوانی
كه بمانى
وگر سخن از رفتن كنى
بر اسبت بنشانم
پيشاروى خويش
در شبِ مهتاب

موی تو با یالِ اسب

هر دو در باد
موىِ تو از يالِ اسب
تشخيص نتوان داد
رویت از ماه
به‌سمتِ خويش بگردانم
چنان ببوسمت به دلتنگى
كه ماه
آه بتابد

برای شنیدنِ این شعر با صدای شاعر، ویدیوی زیر را ببینید:

 

ارسال دیدگاه