اتاق مشاوره – چه کسی باید شرم کند؟ قربانی یا متجاوز جنسی

منیژه غفاری – ونکوور

منیژه عزیز، سلام. چند ماه قبل اتفاقی برای من افتاد که شدیداً روی زندگی‌ام تأثیر گذاشته و مرا به وحشت انداخته است. البته اتفاقات مشابه و گاه به‌مراتب بدتر از این، که به تجاوز جنسی هم منتهی شده از دخترهای دیگر شنیده بودم، اما هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم که روزی برای خودم اتفاق بیافتد. نمی‌دانم چه اشتباهی کردم که این اتفاق دردآور برایم افتاد. البته به من تجاوز نشد، ولی نمی‌دانم چرا این‌همه وحشت‌زده‌ام و احساس گناه می‌کنم! ماجرا این‌ بود: دختری ۱۸ ساله‌ام. چندی پیش یکی از دوستانم، من و جمعی از دوستانمان را به جشن تولدِ دوستِ‌ پسرش دعوت کرد. دوست پسرش را هم می‌شناختیم.  به‌خاطر همین احساس راحتی کردم، به‌خصوص که گروهی می‌رفتیم. شب پارتی افرادی هم بودند که من نمی‌شناختم. مشروب بود، ولی من سعی می‌کردم نخورم. با یکی از آن بچه‌ها که خیلی توی نخ من بود و من هم ازش خوشم آمده بود، شروع به گپ‌زدن کردیم. سر موضوعات مختلف می‌خندیدیم. بعد از مدتی شروع به لمس‌کردن و بوسیدن من کرد. من هم از بوسه‌اش لذت بردم، اما نشان دادم که به تماس فیزیکی بیشتر علاقه ندارم و دارم از صحبت‌کردن لذت می‌برم. در طول شب، به من مشروب می‌داد و چون معمولاً نمی‌خورم، سریع رویم اثر می‌گذارد. به اصرار او دو تا آبجو خوردم. سرم گرم شده بود و او دکمه‌های مرا باز کرد. دستش را پس زدم و بهش گفتم که دوست ندارم. سعی کردم ازش دوری کنم. و این کشمکش مدتی ادامه پیدا کرد. اول برایم جالب بود تا زمانی که هر چه بیشتر پس می‌زدم،  بیشتر کنه می‌شد وحالت عصبانیت و خشم پیدا می‌کرد. سعی می‌کردم به‌خودم تلقین کنم که «اتفاقی نیافتاده»، «چرا فکرهای بد می‌کنی». تا ذره‌ذره احساس ناامنی، وحشت و دلهره بر این افکارم غلبه کرد. در نهایت به مادرم زنگ زدم که بیاد دنبالم. تا زمانی که مادرم برسد، متأسفانه این کشمکش برای ایجاد رابطهٔ جنسی ادامه داشت. خوشبختانه مادرم به‌موقع رسید و من از آنجا خارج شدم. سؤال من این است: با اینکه از این ماجرا چند ماه می‌گذرد، و از نظر باورهای معمول «اتفاقی نیافتاده»، اما از نظر روحی دختر سابق نیستم. ذهنم آرام نیست و احساس ناامنی، به‌خصوص خارج از خانه، دارم و از جمع گریزانم. دچار اضطرابات روحی‌ام که روی خوابم تأثیر گذاشته. می‌ترسم در این‌باره با دوستانم صحبت کنم. وحشت دارم که مورد قضاوت قرار بگیرم. مادرم که دنبالم آمد، متوجه شد که مشروب خورده‌ام. آن شب مرا تنها گذاشت و صبور بود، ولی متوجه شده بود که حالم خوب نیست. متأسفانه با مادرم و خانواده‌ام در این مورد نمی‌توانم حرفی بزنم. چرا که مطمئنم شما می‌دانید که برخورد خانواده‌های ایرانی با این مسئله چگونه است و من از قضاوت‌شدن و بیش از این احساس شرم و گناه کردن، می‌ترسم. چرا من این حس را دارم؟ آیا حالتی که الان دارم طبیعی است؟ ما هیچ مقاربت جنسی‌ای نداشتیم، اما احساس شرم و گناه بسیاری بر دوش می‌کشم. چرا این گونه است؟

س. ت. از نورت‌ونکوور

عزیزم، عزیزم… مرحبا به این همه شجاعت و صداقت کلامت. چرا که توی عزیز، تجربهٔ تلخ تجاوز به حریم انسانیت را، به فرصتی آموزشی برای جامعهٔ خودت تبدیل کردی. همدردی مرا از صمیم قلب بپذیر. سؤال شما ابعاد وسیعی دارد که شکافتن و جواب به تمام آن‌ها شاید در حوصلهٔ این چند صفحه نباشد.    

اشاره به حس شرم وگناه کردی… گناه برای عملی که کنندهٔ آن دیگری است! آیا از خودت سؤال کرده‌ای که چرا قربانی، احساس گناه و مسئولیت می‌کند، نه متجاوز؟ متأسفانه دختران و زنان بسیاری سؤالات متعددی را در خلوتگاه فکر خود دارند، اما قادر به پرسیدن آن‌ها نیستند، زیرا از فرهنگی می‌آییم که مسئولیت عمل تجاوز، و قضاوت روی آن، بر دوش قربانی است، نه قربانی‌کننده. در نهایت، اینکه زن چه می‌پوشد، کجا می‌رود، با چه کسی صحبت می‌کند، به این معنا نیست که به او تجاوز شود. حق انسانی اوست که «نه» او، «نه» شنیده شود و بدان احترام گذاشته شود. مسئولیت خشونت‌های جنسی بر گردن متجاوز است، نه تجاوزشده. قربانی یا بازماندهٔ خشونت گناهی ندارد.   

اشاره به «حس تنهایی» کردی. تجربیات نشان می‌دهد حس تنهایی یکی از ویژگی‌های خشونت‌های جنسی است، اما متأسفانه شما در این تجربه تنها نیستید. زیرا که یکی از هر چهار زن، یعنی ۲۵ درصد از جمعیت زنان، در آمریکای شمالی، حداقل یک‌بار در دوران زندگی‌شان، قربانی خشونت و تجاوزات جنسی‌اند. این در شرایطی است که از هر ۱۰۰ نفر که مورد خشونت‌های جنسی قرار گرفته‌اند، تنها ۶ نفر به پلیس گزارش می‌دهند، که آن خود نیز بحثی جداگانه است.

برخلاف باورهای غلط اجتماعی/فرهنگی، هیچ‌گونه ارتباط مستقیمی بین تجاوزات جنسی، و لباس پوشیدن و مشروب خوردن یا رفتار زن ندارد. زیرا که آمارهای رسمی نشان می‌دهد احتمال تجاوزهای جنسی برای هر زنی از هر طبقهٔ اقتصادی، قشر تحصیلی/اجتماعی، هر سنی، هر نژادی و غیره… وجود دارد و همان‌طور خلاف باورهای غلط اجتماعی، آمارهای رسمی نشان می‌دهد، متجاوز نیز می‌تواند از هر طبقهٔ اقتصادی، قشر تحصیلی/اجتماعی، سنی، نژادی و غیره … باشد.

خشونت و تجاوزات جنسی ارتباط مستقیم به فرهنگ جامعه، مرد سالاری و تبعیض جنسی و تحمیل قدرت وکنترل یک جنس بر جنس دیگر دارد. به همین دلیل است که در جنگ‌ها، تجاوز جنسی به زنان و کودکان، به عنوان سلاحی جنگی استفاده می‌شود. متأسفانه جامعهٔ بشری امروز ما، با تمام تحولات، هنوز قادر به تغییر فرهنگ غالب؛ تصویب قوانین حامی حقوق انسانی زنان؛ و به اجرا گذاشتن آن قوانین برای حفظ حرمت و حقوق انسانی زنان، نیست. البته دلایل این موضوع، بحثی طولانی و جنجال‌آفرین است و ما واردش نمی‌شویم.

اشاره کردی که عواقب روحی این حادثه روی شما بسیار عمیق بوده و مثل این است که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌ای. در جواب شما باید بگویم که این بسیار طبیعی است. چون هر چند که به گفتهٔ خودت «مورد تجاوز قرار نگرفتی»، اما بدن تو به مدت قابل‌ملاحظه‌ای در حالت دفاعی کامل قرار گرفته بود. و در شرایط رعب و وحشت، شما عکس‌العملی طبیعی به اتفاقی غیرطبیعی داشته‌اید. ولی پیشنهاد می‌کنم هر چه زودتر یک دورهٔ روان‌درمانی را شروع کنید. در تمامی شهرها سرویس‌های رایگان روان‌درمانی برای بازماندگان خشونت‌های جنسی وخانوادگی وجود دارد. اگر قادر به یافتن این مراکز نیستید،  با شمارهٔ مستقیم من تماس بگیرید تا حمایت‌های لازم صورت گیرد.

بگذارید کمی راجع به واژهٔ «رضایت»، اهمیت آن و چارچوب و محدودیت‌های پیرامون آن سخن بگوییم.  چون جواب بسیاری از سؤالات شما را خواهد داد.

در روابط جنسی «رضایت» یعنی چه؟

بر اساس قانون کیفری کانادا، رضایت عبارت است از موافقت داوطلبانه‌ٔ زن برای مشارکت در روابط جنسی. رضایتی که تحت فشار، تهدید، اجبار یا زور باشد، یک عمل داوطلبانه محسوب نمی‌شود. بر اساس قوانین کانادا در این شرایط زیر، «رضایت» داده‌شده اعتبار ندارد:  

  • وقتی که قرارداد برای روابط جنسی از جانب فرد سوم بسته شود
  • وقتی زن قادر به دادنِ رضایت نیست. زیرا تحت تأثیر مشروب یا استفاده از مواد مخدر است. گاه این مواد غیرداوطلبانه بر او تحمیل شده است
  • رضایت‌دادن به روابط جنسی با کسی که در موضع قدرت است و امنیت مالی و شغلی زن به او وابسته است؛ مثل رئیس شرکت یا کسی که زن به او اطمینان کرده، مثال دندان‌پزشک، روان‌درمانگر، پزشک خانوادگی یا وکیل
  • زنی که در شروع، رضایت به رابطهٔ جنسی می‌دهد اما به‌هر دلیلی در وسط رابطه، تغییر نظر می‌دهد

بر این بستر، فردی گناهکار خواهد بود اگر که یکی از موارد زیر را انجام دهد:

  • اجبار فرد به رابطهٔ جنسی با استفاده از تهدید، رعب و وحشت
  • اجبار فرد به رابطهٔ جنسی با استفاده از سیستم قدرتی که بر فرد دارد، مثل وحشت از دست‌دادن شغل
  • اجبار فرد به رابطهٔ جنسی با مست‌کردن زن، تا حدی که قادر به تصمیم‌گرفتن نباشد
  • ایجاد رابطهٔ جنسی از جمله بوسیدن، لمس‌کردن و غیره… با کسی که کاملاً مشخص است به‌هوش و هوشیار نیست
  • ایجاد رابطهٔ جنسی از جمله بوسیدن، لمس کردن وغیره… با کسی که از نظر قانونی قادر به دادنِ رضایت نیست، مثل افراد زیر سن قانونی (۱۹ سال) یا معلولان فکری / فیزیکی

دانستن تفاوت بین این چند واژه می‌تواند برای شما و دیگر خوانندگان عزیز مفید باشد:

  • خشونت جنسی (Sexual Assault)‌: واژه‌ای قانونی است که برای هر گونه تماس فیزیکی، با نیت سکسی، جنسی و بدون «رضایت» انجام می‌پذیرد. این‌گونه تماس‌ها می‌تواند از لمس یا بوسه‌ای ساده تا مقاربت‌های جنسی ناخواسته یا بدون رضایت را دربربگیرد.   
  • تجاوز(Rape)‏: نوعی از خشونت‌ جنسی است و این واژه در کانادا دیگر به‌عنوان واژه‌ای قانونی استفاده نمی‌شود. rape فقط برای توضیح عمل مقاربت چه از مقعد و چه مهبل و چه دهان استفاده می‌شود. در این شرایط است که در دادگاه، واژهٔ تجاوز (rape) به‌کار می‌رود.
  • تجاوز جنسی از سوی آشنایان (Acquaintances Sexual Assault): این زمانی است که خشونت جنسی از سوی کسی که شما می‌شناسید صورت می‌گیرد. متأسفانه بیش از ۸۵ درصدِ خشونت‌های جنسی از سوی کسی صورت می‌گیرد که ما به او اعتماد نسبی داریم و او را در محیط زندگی خود به‌راحتی می‌پذیریم. عموماً این افراد کسانی مثل برادر، عمو، دایی، پدر، پدربزرگ یا دوستان نزدیک، همسایه یا دوستِ دوست است. شما در این گروه قرار می‌گیرید.
  • تجاوز در ملاقات‌های اولیه (Date Rape): در گروه «تجاوز جنسی از سوی آشنایان» قرار می‌گیرند.

البته توجه داشته باشید که خشونت‌های جنسی اغلب از سوی مرد به زن است، اما از سوی مرد به مرد و یا زن به زن و در موارد استثنائی از سوی زن به مرد نیز می‌تواند باشد.

توضیح واقعیات از روزنهٔ آمار و ارقام

  • از هر ۱۰۰ نفر که مورد خشونت‌های جنسی قرار گرفته‌اند، تنها ۶ نفر از آن‌ها  به پلیس گزارش می‌دهند
  • تنها ۱ تا ۲ درصد از خشونت‌های جنسی که در ملاقات‌های اولیهٔ آشنایی اتفاق می‌افتد، به پلیس گزارش داده می‌شوند
  • یک‌چهارم از زنان مقیم آمریکای شمالی، حداقل یک‌بار در طول زندگی خود مورد حملات خشونت‌های جنسی قرار می‌گیرند
  • ۱۱ درصد از زنان در اثر خشونت‌های جنسی، آسیب جسمی می‌بینند
  • تنها ۲ تا ۴ درصد از موارد گزارش‌شدهٔ خشونت‌های جنسی، غیرواقعی‌اند.
  • ۶۰ درصد از قربانیان سوءاستفاده یا خشونت‌های جنسی، کمتر از ۱۷ سال دارند
  • بیش از ۸۰ درصد از قربانیان تجاوزات جنسی، زنان‌اند
  • ۸۰ درصد از موارد خشونت جنسی، در محیط به‌اصطلاح «امن» خانه اتفاق می‌افتد
  • ۱۷ درصد از دختران زیر ۱۶ سال نوعی از زنای با محارم را تجربه کرده‌اند
  • ۸۳ درصد از زنان معلول در طول حیات خود، مورد خشونت‌های جنسی واقع می‌شوند
  • ۱۵ درصد از قربانیان تعرض جنسی پسران زیر ۱۶ سال‌اند
  • ۵۰ درصد از متجاوزان که باعث خشونت‌های جنسی می‌شوند، یا متأهل‌اند یا در رابطه‌‌ای درازمدت‌.
  • ۵۷ درصد از زنان بومی کانادا ‎ ‎‎(Aboriginal women)‎مورد سوءاستفاده و خشونت‌های جنسی واقع شده‌اند
  • در یک‌پنجم از کل موارد خشونت‌های جنسی، نوعی اسلحه به کار رفته‌ است
  • ۸۰ درصد از کسانی که مرتکب خشونت‌های جنسی می‌شوند، دوست یا خانواده‌ٔ قربانی‌اند

هر چند که آمار و ارقام واقعیات را صد در صد توضیح نمی‌دهد، اما یک‌سری از امور کلی مهم را یادآوری می‌نماید.

۱- خشونت‌های جنسی به‌مراتب رایج‌تر از آنی است که ما فکرش را می‌کنیم  

۲- تعداد بسیار محدودی ازخشونت‌های جنسی گزارش داده می‌شود

۳- بیشترین خشونت‌های جنسی ازسوی کسی صورت می‌گیرد که قربانی او را می‌شناسد و به او اطمینان دارد، نه از سوی غریبه

۴- هر چند قربانیان خشونت‌های جنسی از کودک دوماهه تا پیرزن ۹۰ساله را دربرمی‌گیرد، اما بیشترین قربانیانش را از میان دختران جوان یا زنان آسیب‌پذیری می‌گیرد که در حاشیهٔ جامعه‌اند، مثل زنان کم‌درآمد و فقیر؛ زنانی که نوعی ناتوانی فکری یا ذهنی دارند؛ زنان معتاد؛ زنان رنگین‌پوست؛ زنان سیاه‌پوست؛ کارگران و برده‌های سکس و جنسی و غیره  

شما می‌توانید به سایت زیر، که مروری مختصر به باورهای اشتباه پیرامون خشونت‌های جنسی کرده است، مراجعه کنید. این سایت به زبان انگلیسی است:

http://www.sexassault.ca/mythsfacts.htm

https://www.youtube.com/watch?v=KTvSfeCRxe8            

By: Dr. Jackson Katz ‎ (دقیقهٔ ۱۹)

امیدوارم این شروعی باشد برای گفت‌وگوهای بیشتر در آینده. مواظبت از خود را فراموش نکنید.  

با محبت به شما و دیگر عزیزان، منیژه غفاری

ارسال دیدگاه