مشکلات تحصیلی ایرانیان در کانادا

سودابه رفیعی – ونکوور

این متن چکیده‌ای است از مشاهدات و تجربیات من از مشاغلى که داشته‌ام و تجربهٔ مادرى و بزرگ‌کردن فرزند در کانادا. در حال حاضر، به‌عنوان مشاور کاریابى با بسیارى از خانواده‌هاى ایرانی در ارتباطم و همچنین در کانادا و ایران سابقهٔ تدریس دارم.

هدف از این نوشته، طرح مشکلی‌ است که فکر می‌کنم براى بسیارى از مهاجران ایرانى وجود دارد. سپس راهکارهایى براى حل مشکل ارائه خواهد شد.

بدیهی است نگارنده هیچ ادعایی در زمینهٔ موارد مطرح‌شده ندارد، این نوشته قابل انتقاد و بحث است و شاید آغازى باشد تا صاحب‌نظرانِ واقعى با بررسى دقیق‌تر و کارشناسانه‌تر، راهکارهاى علمى‌ترى ارائه دهند.

انگیزه‌ٔ اصلی نوشتن این متن، این بود که بر اساس مشاهداتم، دریافتم که هر چه دانشجوی موفق ایرانی در دانشگاه‌های معتبر کانادا سراغ دارم، آن‌هایی‌اند که در ایران تحصیلات خود را در مقطع لیسانس یا دبیرستان به پایان برده‌اند و سپس به کانادا آمده‌اند و متأسفانه نه تمامی، که‌ اغلب ایرانیانی که در کانادا دبیرستان را به پایان می‌برند، شانس بسیار کمی برای حضور در دانشگاه‌های پر آوازهٔ آمریکا یا کانادا دارند.

بسیارى از مهاجران ادعا می‌کنند که براى آیندهٔ فرزندانشان مهاجرت کرده‌اند. مستقل از اینکه‌ این ادعا چقدر درست یا غلط است، بى‌شک آیندهٔ فرزندان دغدغهٔ همهٔ والدین است. آنچه والدین خوب را متمایز مى‌کند، داشتنِ این دغدغه نیست، بلکه عملکرد درست است.

اغلب والدین ایرانى در بدو ورود و حتى سال‌هاى اول مهاجرت، اطلاعات درستى از سیستم آموزشى کانادا ندارند و حمایت مناسبى از فرزندانشان به‌عمل نمی‌آورند. بعضاً حتى به‌دلیل ضعف زبان انگلیسى، در مدت کوتاهى خودشان را از فرزندانشان کم‌اطلاع‌تر می‌یابند. از آنجا که سیستم آموزشى کانادا با سرعتى بسیار کندتر از آنچه ما در ایران سراغ داریم، پیش مى‌رود، عموماً به سیستم انتقاد مى‌شود. اما والدین اغلب از اینکه مجبور نیستند براى تکالیف روزانه فرزندانشان را به درس‌خواندن اجبار کنند، احساس رهایى مى‌کنند خصوصاً اگر طعم تلخ فشارهاى درسى ایران را بر فرزندان و خانواده‌ها چشیده باشند.

مشکل زمانى آشکار مى‌شود که فرزندان به سال‌هاى بالاتر تحصیل مى‌رسند و کم‌کم کارنامه‌ها بازتاب واقعى‌ترى از دانش‌فرزندان مى‌دهند. اما معمولاً در این مرحله کار از کار گذشته و کمک‌هاى آموزشى اغلب حکم مسکن را دارند.

در مقابل خانواده‌های آسیای شرقی به‌دلایل مختلف حمایت‌های گسترده‌ای را از اوان کودکی آغاز می‌کنند. این‌ها به‌دلیل سابقهٔ مهاجرت طولانی‌تر در کانادا طبیعتاً سیستم آموزشی را خوب می‌شناسند و فرزندانشان را با صرف وقت و پول برای رقابت‌های دانشگاهی آماده می‌کنند. عموماً دغدغهٔ مالی ایرانی‌ها را ندارند و البته فرهنگ سخت‌کوشی و پیگیری دارند.

در مقابل فرزندان کانادایی عموماً مشاغل پیشه‌وری (جوشکاری، لوله‌کشی…)، خدماتی و تجارت را اشغال می‌کنند.

فرزندان ما عموماً نه‌ اهل کار به‌ اصطلاح یدی‌اند و نه به‌ اندازهٔ فرزندان آسیایی برای دانشگاه آماده شده‌اند. علی‌رغم میانگین هوشی قابل قبول، ازاینجارانده و ازآنجامانده می‌شوند.

هدف، تحسین یا تقبیح یک فرهنگ در مقابل دیگری نیست کما اینکه معتقدم هر کدام از این فرهنگ‌ها محاسن و معایب خود را دارند. اما از آنجا که فرزندانمان باید با این گروه‌ها رقابت کنند، باید آماده شوند. تا اینجا طرح مشکل بود و حالا علاقه‌مندم مواردی را که به تجربه مفید دیده‌ام برای حل این مشکل مطرح کنم.

برای پرهیز از کلی‌گویی چند مورد را فهرست‌وار بیان می‌کنم:

عشق به یادگیری در سنین پایین مهم‌تر از کسب مهارت‌هاست. یعنی وظیفه‌ٔ اصلی والدین کنجکاو و مشتاق پروراندن کودک است. کودکی که‌ از یادگیری لذت ببرد، آسان‌تر تکالیف و کلاس‌های فوق‌برنامه را می‌پذیرد. هرچند ممکن است سخت پای تکالیفش بنشیند، اما وقتی نشست لحظه‌لحظه به ساعت نگاه نمی‌کند و غرق موضوع می‌شود.

برخی از راه‌های ایجاد علاقه عبارتند از:

  • شرکت در برنامه‌های آموزشی کتابخانهٔ محلی و مراکز وابسته به شهرداری‌ها
  • مطالعه کتاب‌های مربوط به علوم، ریاضی، داستان و…
  • تماشای فیلم‌های آموزشی و کمک آموزشی
  • شرکت در کارگاه‌های آموزشی مخصوص کودکان
  • ارتباطات کلامی ساده در مورد علوم مختلف با کودک و همراهی با کودک برای یادگیری و تبدیل زمان یادگیری به تفریح و در واقع یادگیری غیرمستقیم
  • دیدار از مراکز عملی
  • ایجاد عادت در انجام تکالیف روزانه با استفاده‌ از کتاب‌های کمک‌درسی و تداوم آن تا سال‌های بالاتر
  • ارتباط تنگاتنگ با مدرسه و اطلاع از پیشرفت تحصیلی
  • اطلاع از برنامه‌های ویژه مدارس
  • استفاده‌ از کلاس‌های تقویتی و معلم خصوصی (در صورت نیاز)

با صرف وقت، انرژی و هزینه در سال‌های اولیه، فرزندانی مستقل‌تر خواهیم داشت. نکتهٔ مهم و قابل‌توجه آنکه فرزندانی که مهارت‌های بسیاری دارند، دوران نوجوانی را کم‌خطرتر طی می‌کنند زیرا با داشتن مهارت‌های بیشتر اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهند داشت و نیازی به جلب توجه همسالان با کارهای غیرصحیح نخواهند داشت.

لازم به ذکر است که مشابه همین استدلال در مورد سایر موارد آموزشی مانند موسیقی، نقاشی، ورزش و… نیز صادق است.

نظرات

  • طاهر صفری

    با سلام، ممنون از مقاله جالب و مفیدی که درباره تحصیل نوشته بودید. من به محض ورود به تورنتو وارد دبیرستان بزرگسالان این شهر شدم، همه چیز به خوبی پیش میرفت یعنی نمره هایم و انگیزه ام برای ادامه تحصیل دوچندان شده بود تا جایی که زبان انگلیسی grade 12 را بالاتر از هفتاد تمام کردم به عبارتی الان میتوانم برای دانشگاه و رشته مورد علاقه ام ثبت نام بکنم ولی متاسفانه الان انگیزه ام را از دست داده ام. برای اینکه احساس میکنم ادامه تحصیل دیگر برای من اتلاف وقت است. خواستم ببینم شما چه نظری یا فکری برای ادامه تحصیل بزرگسالان دارید.
    با احترام…

    • سودابه رفيعى

      ممنون از لطفتون دوست گرامى. من از سرويس هاى استان أونتاريو اطلاعىِ ندارم اما تصور مى كنم بايد مراكزى وجود داشته باشند كه به صورت رايگان به افراد جوياى كار سرويس بدهند. در اين مراكز معمولا سرويس هايى براى افرادى كه در تصميم گيرى براى اينده شغلى خود مردد هستند موجود است. توصيه مى كنم تا مطمين نشده أيد كه چه شغلى را مناسب علائق و مهارتهاى خود مى دانيد به سراغ تحصيل نرويد. زيرا ممكن است بعدها متوجه شويد كه رشته انتخابى با روحيات شما سازگارى لازم را ندارد و يا بازار كار مناسبى ندارد.
      با مراجعه به اين مراكز شناخت دقيق ترى از خود و بازار كار پيدا مى كنيد و به اين ترتيب تصميم درست ترى براى تحصيل خواهيد گرفت.

  • کسری

    ضمن تشکر از نگارنده متن که همت کردند. موضوع بسیار مهم و گسترده ولی متن بسیار کوتاه و خلاصه، بدون تکیه بر آمار، مقالات، تحقیقات یا به هر حال هر منبع دیگری جز دریافت های شخصی نویسنده بود.
    گفته شده که “بسیاری از مهاجران ادعا می کنند که برای فرزندان خود آمده اند” که خود به خود بار منفی داشته و وقتی ما کلمه ادعا را به کار می بریم که گویی اشخاص منظور دیگری داشته اند ولی بهانه متفاوتی را انتخاب نموده اند. در حالی که واقعا این طور نیست. گر چه درصد اهمیت دادن به فرزندان متفاوت بوده و کم نیستند اشخاصی که نیت و خواست خود را در پشت بچه ها پنهان می کنند ولی این که همه را یک شکل قضاوت کنیم درست نیست.
    گفته شده: “مهاجران آسیای شرقی سابقه مهاجرت طولانی تری دارند”! یعنی مثلا یک چینی ها یا فلیپینی ها یا اندونزیایی هایی که وارد کانادا می شود، چه سابقه ای قبلا داشته یا از کدام مراکز یا مدارس یا خدمات ویژه خاص استفاده می کنند که در معرض خانواده های ایرانی نیست؟ چگونه سابقه مهاجرت به آنها منتقل می شود؟
    اینها ابهاماتی است که بهتر است توضیح داده شوند تا توصیه های صورت گرفته هم معنای بهتری پیدا کند.

    • سودابه رفيعى

      كاملا درست مى فرماييد كه اين مطلب بر أساس آمار و تحقيقى صورت نگرفته. به همين دليل من ذكر كرده ام كه منبع اين بحث مشاهدات شخصى من از ده سال كار با جامعه ايرانى و البته تدريس در ايران و كانادا بوده است.
      كلمه ادعا رو به كار بردم اما تاكيد كردم كه “مستقل از درستى و غلطى اين ادعا” زيرا درستى و غلطى آن تفاوتى در موضوع بحث من إيجاد نمى كند.
      سابقه مهاجرت مردم آسياى شرقى به كانادا به چندين سال قبل برمى گرده به طورى بسيارى از انها در ساخت راه آهن سراسرى كانادا مشغول به كار بودند اما مهاجرين ايرانى عمدتا در ٢٠ سال اخير وارد كانادا شده اند.
      من سعى كردم طرحِ موضوع كنم و كسانى كه صاحب نظر هستند به بررسى علمى تر بپردازند. گاهى افرادى كه در ارتباط روزمره با ارباب رجوع هستند، مشكلات رو بيشتر مى بينند و البته وقتى اين بحث پخته و دقيق خواهد بود كه يك نَفَر يا گروهى به تحقيق دقيق و ارايه راه كار بپردازند.
      و اتفاقا ديروز پيامى دريافت كردم از دانشجوى دكتراى دانشگاه UBC كه ابراز علاقه كردند كه در اين مورد يك كار تحقيقاتى انجام بدن.
      راه كارهاى ارايه شده اگر چه شايد كامل نباشند اما مضر هم نيستند و به همين جهت من در ارايه انها نگران گمراهى خواننده گان نشدم.
      خوشحالم كه بدون آمار و دليل مطالب رو نمى پذيريد 🙂

    • حسن ندادهنده

      دوست عزيز سابقه طولاني مهاجران اسياي شرقي كاملن درست است چراكه اين اقوام از نسل هاي قبل از ايرانيان به كانادا مهاجرت كرده اند و عملكرد موفق اين اقوام در كانادا بر كسي پوشيده نيست.

  • حسن ندادهنده

    خانم رفيعي عزيز از مقاله بسيار مفيد و شفاف شما متشكرم.

  • لیلی

    سودابه عزیز بسیار نکات مهم و دقیقی را مطرح کردید. ممنون از شما . خواهش می کنم تجربیات ارزشمندتون رو بیشتر در اختیار ما بگدارید.

    • سودابه رفيعى

      ممنون ليلى جان از لطفتون. چشم، سعى مى كنم بيشتر بنويسم.

  • حامد

    متن بسيار باارزشي نوسته ايد خانم رفيعي
    من تحربه شخصي خودم رو بيان ميكنم
    دختر من دو سال اول دبيرستان رو در تنران و در يكي از بهترين مدارس گذروند
    براي دبيرستان تيز هوسان تهران پذيرفته شده بود ولي چون دبيرستان خرد رو بهتر از تيز هوشان ميدونستيم. همون خرد دو سال رو درس خوند
    وقتي با كانادا مهجرت كرديم واقعا باسيستم دبيرستان اينجا آشنا نبوديم
    سعي كرديم زر يكي ار بهترين دبيرستانهاي اونتاريو دخترم تحصيل كنه ولي با كمال تعجب سطح رياضي دبير دبيرستان كه مدرك دانشگاهي براي تدريس داشت ار سطح دختر من پايينتر بود و اين واقعا آزار دهنده بود
    به هر حال چون بنيه رياضي قوي از ايران داشت با بالاترين معدل فارغ التحصيل شد و الان در رشته مهندسي دانشگاه تورونتو مشغول به تحصيل هست
    واي من حس ميكنم خمچنان يك سري مهرت هايي رو كه ما در دبيرستان در ايران داشتيم رو نداره دخترم
    من مهندس هستم و تقريبا با درسهايي كه دخترم سال اول دانشگاه ميخونه آشنا هستم ولي همچنان اعتقاد دارم روشي كه ما در دانشگاه علم و صنعت درس خونديم بسيار منطقي تر و معقول تر سيستم آموزشي بهترين دانشگاه كانادا در رشته مهندسي هست
    نوشتن اين سطور برام سخته واي مينويسم كه بقيه با ديد باز تصميم بگيرن
    من

    • سودابه رفيعى

      ممنون آقاى حامد از اينكه وقت گذاشتيد و اين مطلب رو خوندين و تجربه شخصيتون رو در اختيار سايرين گذاشتين. مشاهدات من هم با شما هماهنگ هست.
      فقط خواستم بگم آموزش اينجا هم مزايايى داره كه شايد دونستنش شما رو به آينده فرزندتون دلگرم كنه. البته هم چنان معايبش جاى كار داره.
      يكى از اين مزايا آمادگى دانش آموخته گان براى كار گروهيست.
      شناخت معايب و مزاياى هر سيستمى به ما اين امكان رو مى ده كه بهترين خروجى رو از سيستم داشته باشيم و به سهم خودمون در بهبودش قدم برداربم. براى شما، خانواده و خصوصا دخترتون آرزوى موفقيت دارم.

  • سميه

    سلام ممنون از مطالب مفيدتون پسر من مدرسه تيزهوشان ميره ميخام براي گريد ١١با ويزاي دانش اموزي بفرستمش تورنتودر يكي از مدارس خصوصي با مديريت ايراني تا ايشالا از استرسهاي موجود در ايران دور باشند بنظر شما كار درستي هست ؟؟؟؟؟؟

  • آزاده

    سلام ممنون از مطلبی که به اشتراک گذاشتید، ما هم میخواهیم دخترمان 3سال آخر دبیرستان را در ونکوور درس بخواند، دخترم در یکی از بهترین مدارس تهران (منظومه خرد) در خوانده از اول ابتدایی تا الان که نهم هست، اما نمیدونیم کدام دبیرستان در ونکوور مناسب هست، میخواستم راهنمایی مان کنید لطفا. متشکرم

ارسال دیدگاه