نبرد ویمی ریج

ویرایش و بازنویسی: مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

روز ۹ آوریل در کانادا به‌یاد سربازان کانادایی‌ای که در نبرد بزرگ ویمی ریج در شمال فرانسه شرکت کردند، «روز ویمی ریج» نام نهاده شده است. نبردی که سرتیپ الکساندر راس، فرماندهٔ ارتش کانادا در جنگ جهانی اول، آن را «تولدی برای ملت» کانادا توصیف می‌کند. 

نبرد ویمی‌ریج یکی از حساس‌ترین نبردهایی بود که به باور کارشناسان سرنوشت جنگ جهانی اول را رقم زد. به‌همین مناسبت «رسانهٔ همیاری» برگی از تاریخ کانادای این شماره را به نبرد ویمی ریج اختصاص داده است.

نقاشی «نبرد ویمی‌ریج» اثر ریچارد جک در موزهٔ جنگ کانادا
نقاشی «نبرد ویمی ریج» اثر ریچارد جک در موزهٔ جنگ کانادا

نبرد ویمی ریج یکی از درگیری‌های نظامی‌ای بود که در ابتدا به‌عنوان قسمتی از «نبرد اراس» در منطقه نور-پا-دو-کاله در فرانسه، طی جنگ جهانی اول آغاز شد. چهار لشکر از کانادا و سه لشکر از ارتش ششم آلمان به‌عنوان طرفین اصلی در این نبرد حضور داشتند. این نبرد در فاصلهٔ ۹ تا ۱۲ آوریل ۱۹۱۷ انجام گرفت و قسمتی از فاز ابتدایی نبرد اراس بود که به فرماندهی بریتانیا در فرانسه انجام شد. 

هدف اصلی نیروهای کانادایی به‌دست‌گرفتن ارتفاعات در طول دیواره‌ای بود که در انتهای شمالی اراس قرار داشت. پیروزی در این نبرد، به‌معنای پیشروی آسان نیروها از کرانه‌های جنوبی بدون ایجاد تلفات در زیر آتش تیربارهای آلمانی بود. نیروهای کانادایی که با آتش توپخانهٔ متحرک حمایت می‌شدند، در روز اولِ حمله، بیشتر نواحی مرزی را تصرف کردند. در روز دوم حمله، شهر کوچک تلوس سقوط کرد و نیروهای کانادایی با پیروزی بر نیروهای مقاومت آلمانی به پیشروی خود ادامه دادند. هدف نهایی تصرف تپه‌ای در خارج از شهر ژیوانشی-آن-گوئل بود که از سوی نیروهای آلمانی تقویت شده بود و در روز ۱۲ آوریل به‌دست نیروهای کانادایی افتاد. نیروهای آلمانی تا خط اوپی-مریکورت عقب‌نشینی کردند.

مورّخان این موفقیت نیروهای کانادایی را مرهون ترکیب نوآوری‌های فنی و تاکتیکی، برنامه‌ریزی دقیق، حمایت توپخانهٔ قدرتمند و تمرینات فراوان در کنار ناتوانی ارتش ششم آلمان در به‌کارگیری دکترین دفاعی جدید آلمان، می‌دانند. این اولین‌بار بود که چهار لشکر از نیروهای اعزامی کانادا در کنار هم در یک نبرد شرکت داشتند و به نمادی از موفقیت و فداکاری ملی کانادایی بدل شد.

لرد جولین بینگ فرمادهٔ نبرد ویمی‌ ریج و دوازدهمین فرماندار کل کانادا
لرد جولین بینگ فرمادهٔ نبرد ویمی‌ ریج و دوازدهمین فرماندار کل کانادا

برنامه‌ریزی استراتژیک

برای اولین‌بار، تمامی چهار لشکر کانادا گردآوری شدند تا در نبردی مشترک شرکت کنند. ماهیت و وسعت حملهٔ نیروهای کانادایی به‌حدی بزرگ بود که به منابعی فراتر از توانایی‌هایی عادی عملیاتی نیاز بود. به‌همین دلیل، لشکر پیاده‌نظام پنجم بریتانیا و توپخانهٔ کمکی، واحدهای خدماتی و مهندسی به چهار لشکر کانادا ملحق شدند. این باعث شد نفرات سپاه کانادا به حدود ۱۷۰٬۰۰۰ نفر برسد که ۹۷٬۱۸۴ نفر آن‌ها کانادایی بودند.

در ژانویهٔ ۱۹۱۷، سه افسر کانادایی به‌همراه افسران بریتانیایی در چند دورهٔ توجیهی ارتش فرانسه شرکت کردند تا از تجربیات آن‌ها طی نبرد وردن استفاده کنند. عملیات‌ پاتک ارتش فرانسه به فرماندهی ژنرال رابرت نیوِل چند نمونه از حملات موفقیت‌آمیز نیروهای متفقین در سال ۱۹۱۶ بود. پس از بازگشت از این دوره، افسران نیروهای کانادایی تحلیلی تاکتیکی از نبردهای وردن آماده کردند و برای تأکید روی اهمیت توپخانهٔ پشتیبان و آتش تهاجمی به‌همراه انعطاف جوخه‌های پیشرو چندین جلسهٔ توجیهی برگزار کردند. نقشهٔ نهایی حمله به ویمی ریج به‌شدت وام‌دار تجربه و تحلیل افسرانی بود که در دورهٔ توجیهی نبرد وردن شرکت کرده بودند. نقشهٔ نهایی در تاریخ ۵ مارس سال ۱۹۱۷ به تأیید فرماندهٔ اول ارتش بریتانیا، ژنرال هنری هورن، رسید.

بر اساس این نقشه، واحدها به چند قسمت تقسیم شدند تا به‌ترتیب یکی پس از دیگری وظیفهٔ پیشروی را به‌عهده بگیرند و به‌این ترتیب، شدت حمله و انرژی نیروها حفظ شود. موج ابتدایی حمله، خط اول را تصرف می‌کرد و بعد سعی می‌کرد تا نزدیکی خط دوم پیشروی کند، پس از آن سنگرهای موقت ایجاد می‌شد تا به واحدهای بعدی اجازهٔ پیشروی آسان داده شود، سپس نیروهای تازه‌نفس به‌سمت خط دوم حرکت می‌کردند تا پس از تصرف آن به خط سوم نزدیک شوند. پس از تثبیت موقعیت در نزدیکی خط سوم، نیروهای تازه‌نفس از موج دوم نیروها عبور می‌کردند تا خط سوم مواضع دشمن را تصرف کنند. در صورت انجام درست این نقشه، نیروهای آلمانی برای ایمن‌سازی و قرارگرفتن در سنگرها و موقعیت‌های تعیین‌شده برای مقابله با پیاده‌نظام فرصت بسیار کمی داشتند.

توپخانه

ترکیب توپخانهٔ لشکر نیروهای کانادایی، شامل هشت دستهٔ توپخانهٔ متحرک و دو گروه توپخانهٔ سنگین، برای انجام این وظیفه کافی نبود و در نتیجه با نیروهای خارجی تقویت شد؛ چهار گروه توپخانهٔ سنگین، نُه دستهٔ توپخانهٔ متحرک، سه گروه توپخانهٔ لشکری و تجهیزات و ادوات توپخانهٔ لشکر پنجم ارتش بریتانیا به نیروهای کانادایی ملحق شدند. علاوه بر آن، ده گروه توپخانهٔ سنگین نیروهای اول و هفدهم وظیفه داشتند از کناره‌ها نیروهای کانادایی را حمایت کنند. این قدرت آتش باعث ایجاد تراکم آتش سنگین توپخانه برای هر ۱۸ متر و آتش توپخانهٔ متحرک برای هر ۹٫۱ متر در جلوی خط پیشروی ارتش کانادا شد.

با ۱٫۹ میلیون قبضه مهمات سنگین که در اختیار توپخانه قرار گرفته بود، نیروهای کانادایی توانستند آتش سنگین خود را حفظ کنند؛ البته کیفیت بالای مهمات جدید هم باعث شده بود تعداد بمب‌هایی که عمل نمی‌کردند، به‌مراتب کمتر باشد.

دوره‌های آموزشی

در فوریهٔ سال ۱۹۱۷، واحد آموزش عمومی نیروهای بریتانیایی جزوه‌ای آموزشی را با عنوان «SS 143 دستورالعمل‌های آموزش جوخه برای عملیات آفند» منتشر کرد که در آن روی تاکتیک‌های آتش و حرکت و استفاده از جوخه به‌عنوان یک واحد تاکتیکی مستقل تأکید زیادی شده بود. این جزوه اهمیت نارنجک دستی، نارنجک تفنگی و سلاح‌های خودکار را در سرکوب‌کردن نقاط قوت دشمن یادآور شده بود تا از این طریق به پیشروی سایر واحدهای نظامی کمک شود. نیروهای کانادایی پس از حضور در جلسات توجیهی نبرد وردن در ژانویهٔ ۱۹۱۷، این تغییرات تاکتیکی را با کمال میل به‌کار گرفتند. نیروهای مهاجم پیاده‌نظام از تپه‌های پشت خطوط جنگی به‌عنوان نمونه‌ای هم‌اندازه با میدان اصلی نبرد استفاده کردند؛ آن‌ها خطوط دشمن را با نوارهای رنگی مشخص کردند و افسران سواره‌نظام با حمل پرچم‌هایی مسیرهای پیشروی نیروها در مقابل سنگرهای دشمن را نشان می‌دادند.

به‌دلیل آنکه انتظار می‌رفت نیروهای خط‌شکن به‌سرعت زخمی یا کشته شوند، به سربازان گفته شد که باید وظیفهٔ نیروهای جلو و کنار خود را نیز فرا بگیرند.

نبرد در آسمان

نیروهای هوایی سلطنتی برای کمک به برتری در آسمان و احاطه روی میدان نبرد به‌ کار گرفته شدند. کانادایی‌ها فعالیت‌هایی از قبیل شناسایی و عکس‌گرفتن از سیستم‌های دشمن، حرکت نیروها و نحوهٔ قرارگرفتن اسلحه‌ها را انجام می‌دادند که برای پیگیری حمله بسیار بااهمیت بود. نیروی هوایی سلطنتی از ۲۵ اسکادران هوایی که شامل ۳۶۵ هواپیما بود، در طول نوار مرزی بخش اراس استفاده کرد؛ این تعداد دو برابر هواپیماهای نیروی هوایی امپراتوری آلمان بود. امکان استفاده از اسکادران شمارهٔ ۲، اسکادران (دریایی) شمارهٔ ۸، اسکادران‌های شمارهٔ ۲۴، ۴۰، ۴۳ به‌همراه اسکادران شمارهٔ ۱۶ به‌طور دائم برای بینگ فراهم بود تا به‌صورت هوایی از نیروها حمایت کنند و برای حمایت توپخانه، عملیات شناسایی را انجام دهند.

نتایج

با فرارسیدن غروب ۱۲ آوریل ۱۹۱۷، منطقه در کنترل کامل نیروهای کانادایی بود. این نبرد ۱۰٬۶۰۲ نفر کشته و زخمی برجای گذاشت که از این میان ۳٬۵۹۸ نفر کشته و ۷٬۰۰۴ نفر زخمی شده بودند. میزان تلفات وارده به ارتش ششم آلمان نامشخص بود، اما حدود ۴٬۰۰۰ نفر از نیروهای آلمانی به اسارت درآمدند. چهار نفر از نیروهای کانادایی به‌دلیل حضور پُررنگ در میدان نبرد صلیب ویکتوریا، بالاترین نشان شجاعت نظامی نیروهای بریتانیایی و مشترک‌المنافع را دریافت کردند.

شکست ویمی ریج باعث شد نیروهایی آلمانی استراتژی دفاعی خود را مورد بازبینی قرار دهند. نیروهای کانادایی در چندین عملیات دیگر از جمله نبرد آرلو و سومین نبرد اسکارپ در اواخر آوریل و اوایل مهٔ سال ۱۹۱۷ نیز شرکت داشتند.

بنای یادبود نبرد ویمی‌ریج در فرانسه
بنای یادبود نبرد ویمی ریج در فرانسه

تأثیر این نبرد بر کانادا

نبرد ویمی‌‌ ریج برای کانادا از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگرچه این نبرد بزرگ‌ترین موفقیت نیروهای کانادایی به‌لحاظ اهمیت استراتژیک یا نتیجه محسوب نمی‌شود، اما نخستین نمونه‌ای است که در آن تمامی چهار لشکر کانادا که متشکل از نیروهایی گردآوری‌شده از سراسر کشور بود، به‌صورتی یکپارچه وارد جنگ شدند. تصویر وحدت ملی و پیروزی ملی برای کانادا از بیشترین اهمیت برخوردار بود.

بنای یادبود ویمی

بنای یادبود ملی کانادایی «ویمی» بزرگ‌ترین و مهم‌ترین یادبود جنگی کانادا در خارج از کشور است. این یادبود در بالاترین نقطه از ویمی ریج واقع‌ شده است و به‌افتخار شجاعت‌های نیروهای پیشرویی که در طول جنگ جهانی اول کشته شدند، بنا شده است. در سال ۱۹۲۲ فرانسه به کانادا به‌صورت دائم اجازه داد تا از قسمتی از ویمی ریج برای بنای یادبود استفاده کند. قسمتی ۱۰۰ هکتاری از میدان نبرد به‌عنوان پارک یادبود و با نام «یادبود ملی کانادا، ویمی» اختصاص داده شده است.

در سال ۲۰۰۳ دولت کانادا روز ۹ آوریل را به‌افتخار و یادبود نبرد ویمی ریج، «روز ویمی ریج» نام‌گذاری کرد.


منبع: ویکی‌پدیا

ارسال دیدگاه