اشعاری جدید از ساناز داودزاده‌فر

دو شعر منتشرنشده*
از ساناز داودزاده‌فر – ایران

 

درگیریِ ما سرِ آخرین گلوله بود

نصیب که خواهد شد

هر روز تکرار دیروزهاست

آخرین گلوله قبل از خواب

به زندگی شبیه‌تر شده

تا بوسه‌ای

بعد از یک ماه

ندیدنِ هم

ما،

تیرباران‌خورده‌های یک نسل‌ایم

یک روز بی‌گلوله نخوابیدم

مادرم لالایی‌اش

صدای کلاشینکف داشت

وقتی کودکی‌مان

پیرگونه بزرگ می‌شد.

_______________________________________________

 

به‌جای وارداتِ کبوتر و گنجشک

برای وصله به این آسمانِ سیاه

بگذار

کلاغ‌های همین اطراف

بنشینند کنارت

معنی پروازِ همهٔ پرنده‌ها یکی‌ست…

 

*اشعار فوق به زبان عربی درمجموعه‌ای تحت عنوان «روى حروف مرده راه مى‌روم» توسط نشر بيت‌الشعر در فلسطين به‌چاپ رسیده است.

ارسال دیدگاه